این حق من نبود امیرآرش فرخ
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۳ ق.ظ
بنام مانای مانا
این حق من نبود یادت بره منو یادت بره همه روزای روشن رو
یادت بره نگام دلواپس تو بود دستای بی کسم تنها کس تو بود
این حق من نبود تو بی خبر بری من ساده باشم و تو ساده تر بری
من که رو حرف تو حرفی نمیزنم من بعد رفتنت با دل خوشی بدم
من مبتلا به تو تو در فکر فریب این حق من نبود
میترسم از فریب از سایه غریب این حق من نبود
عشق بی حد و حصر من ، دوستت دارم
این حق من نبود شکستی عهدتو گفتی نمیبری کجا بردی دلو
ساکت شدم ولی رضایتی نبود درد و غمم زیاد شکایتی نبود
من که به پای تو نشسته ام ولی شکستی قلبمو گفتی مسافری
این حق من نبود تو این شهر غریب اسیر تو بشم با نیرنگ و فریب
۹۵/۰۳/۲۹
امیرآرش زیبای من ، تو تنها مردی در این کره خاکی