سراب
سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ب.ظ
بنام خالق سکوت فریاد وش
من امیر آرشم !
با کمری صاف و سر به فلک افراشته !
بانگاهی به افقهای دور!
مهربان و صبور!
آکنده از افت و خیز ! چون زندگی ! چون تلاطم امواج دریا !
گاهی غرررررنده تر از شیر !
گاهی به مطلومی عقرب !
فقط نیشی کافیست مرا !
مهربانی را ، وفا را ، خوش خلقی را با هیچ و بی هیچ عوض نمیکنم !
من هستم ! قوی در جنبشهای دیالکتیکی با خود !
من همینم ! آرش که حتی اگر نداشت ، دستش توی جیبش بود و قرض میگرفت اما درب خونه اش ، یخچالش و هر آنچه داشت ، بروی همه ، از غنی تا فقیر باز بود و فرقی قایل نبود!
من یک کارگرم ! بدون تحصیلات !
درس شعور نمیآورد !
اما من امیر آرشم با قدرت تبدیل فعل خواستن به توانستن !
هنوز آگاه نیستی از پشت پرده این سکوت فریاد وش !
من سراب نیستم !
من عین روح خدا در جسمی بی جانم !
من سراب نیستم !
من به فرخ بودنم افتخار میکنم .
پدر 68 ساله ام
هنوز دور بارفیکس میچرخد و خواستن را به عمل تبدیل میکند !
پس با 84 کیلو وزن و سابقه ملی و باشگاهی
من سراب نیستم!
۹۵/۰۴/۰۸